ڪاش ، بـہ همان انـבازہ اے ڪـہ از حرف مرבم میترسیم
قضاوت نکنیم
آدم ها را
از روی لحن ، سخن ، عکس
مگر ما که هستیم ؟
مگر نه که خدا بهتر از هرکسی بنده اش را می شناسد؟
گاه قضاوتی نابجا آتشی می افکند که در آخر دامن قاضی را میگیرد
یاد بگیریم ...
برای قضاوت هرکسی کفش به پا کنیم و در مسیر زندگی اش حرکت کنیم
طی کنیم مسیری را که رفته >>>طی کنیم<<< سپس او را بشناسیم
و شناختمان را در دل نگه داریم تا در آرامش باشیم
یکی ازم پرسید منبع نوشته هات کجاس ؟
بهش گفتم...فکر می کنی کجاس؟؟؟
گفت نمی دونم باید بگردم پیداش کنم…
گفتم زیاد دور نیس … بغضم !
گفت: بزن به سلامتیه پت ومت
گفت: نه،به خاطراینکه تاتهش باهم بودن..
ﻣﺮﺩ ﻣﻦ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺍﺳﺐ ﺳﻔﯿﺪ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺑﻨﺰ ﺳﯿﺎﻩ !
ﻣﺮﺩ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺩﻭ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ
ﻣﺮﺩ ﻣﻦ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺣﺴﺎﺏ ﭘﺮ ﻭ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺷﺮﮐﺘﯽ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﺟﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻏﺮﻭﺭ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﺍﺵ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ
ﻣﺮﺩ ﻣﻦ ﺁﻧﻘﺪﺭﻫﺎ ﻫﻢ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﻗﺎﻣﺘﺶ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﺷﺪ
ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪ
ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺣﺮﻓﯽ ﺟز ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﺎﯾﺪ ﺯﻥ ﺑﺎﺷﯽ ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺷﺎﺧﻪ گل ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﺮﺩﯼ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ
ﮐﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺟﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ
ﭼﻪ ﻋﺸﻘﯽ ﺩﺍﺭﺩ … ﻫﺰﺍﺭ ﮐﺎﺩﻭﯼ ﮔﺮﺍﻥ ﻗﯿﻤﺖ ﭘﯿﺸﮑﺶ …
ﺑﺎﯾﺪ ﺯﻥ ﺑﺎﺷﯽ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺳﺖ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﺤﮑﻢ …
ﺍﻣﻦ ﺍﺳﺖ … ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ …
ﻣﺮﺩ ﻣﻦ ﻣﺮﺩ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ …
از سکوتــــــــم بترس ،
وقتــی کـه سـآکــت میشومـــــــ !
لـآبـد همـه ی درد و دل هــآیـم رآ بـرده امـ پیـش خــدآ …
بـیـشـتـر کـه گـوش دهـی ،
از همـه ی سکــوتــم …
از همـه ی بـودنــم …
یـــــــــــــک آه میشنــــوی !
و بـآیـد بتــرســی …
از آه مظـلـومـی کـه فـریـآد رسـی جـز خـدآ ندآرد
ایا قدس,یاقلعه الصامدین
علی الظلم ثوری, علی الظالمین
ای قدس ای قلعه پایداران!
بر علیه ستم و ستمگران قیام کن!
الی الفجر سیری, فعما قریب
من الله یاتیک نصر مبین
به سوی پیروزی سفر کن
بزودی از نزد خدا پیروزی آشکار میرسد.
طیور الابابیل من کل صوب
تصب الحجار علی الغاصبین
پر ندگان ابابیل از هر سو
سنگ هارا بر سر اشغالگران می افکنند
فسیری علی الموت لا تنحنی
فانت الصمود الذی لایلین
پس به سوی مرگ سیر کن وپایدار بمان
چون تو پایداری هستی که هرگز پایداری اش را از دست نمیدهد
غزاة لئن قتلو وردنا
فلن یقتلوا الحلم فی الیاسمین
سرکشانی که اگرچه گل های مارا نابود ساختند
پس هرگز رویا را در یاسمن نابود نخواهند کرد
کاشجار زیتوننا فی الجلیل
نموت علی ارضنا واثقین
همانند درختان زیتونمان در شهر جلیل
با آرامش در سرزمینمان میمیریم!
بچه ها شوخی شوخی به گنجشک ها سنگ می زنن
ولی گنجشک ها جدی جدی می میرن
آدما شوخی شوخی به هم زخم می زنن ولی قلبا جدی جدی میشکنن
تو شوخی شوخی به من لبخند زدی من جدی جدی عاشقت شدم
تو هم یه روز شوخی شوخی تنهام می زاری منم جدی جدی بی تو می میرم
✘כست هـآ گـآهے طـورے رفتـآر میڪُننـכ √
✘ڪـہ اِنگـآر عُضـو جـכآیـے اَز بَـכטּ آכم هَستنـכ √
✘כست هـآ عـآشق مےشونـכ √
✘כیـوآنـہ مے شونـכ √
✘כلـتَنگ مے شونـכ √
✘כست هـآ פـتے گـآهے اَز غُصـہ مے میـرَنـכ
√
طرح ختم صلوات برای آزادی فلسطین،نابودی داعش و همه تروریست ها
هرکی هرچندتا میتونه حتی یکی توقسمت نظرات بگه قربون همتون!