L0ve1y gir1

به نام آن که در دریای رحمت به دلها میدهد درس محبت

L0ve1y gir1

به نام آن که در دریای رحمت به دلها میدهد درس محبت

به سلامتی

به سلامتــــی دختـــــــــــــــری

که وقتــــی عشقشو می بینـــه دلش پــر میکشـــه بپــره تو بغلــش

ولی نجــابتش نمیـــذاره...

به سلامتــــــــــی پســـــــــــری

که حتی یه بارم به خودش اجازه نداد
دستــش به عشـقش بخوره...

ولی پاش بیفتـــه دستـاشو واسه عشقش میده ♥

bf2db581.jpg

تنهایی یعنی.......

تـَنهـــایـ ـے یــَعنــے:

یــآهـَنگـ و بشیـنـ ـے صـــَدبـار گوش بـدیـــش
وَلــــے کـَسے نـَبـآشـِبگــلـآمـَصبـ...ایــטּـو عـَوضـش کــُטּ

چند حقیقت درباره ادم ها

* وقتی شخصی حتی به چیزای الکی زیاد میخنده ،مطمئن باشید که عمیقا غمگینه .

*
وقتی کسی زیاد میخوابه ، مطمئن باشید که تنهاست .

*
وقتی شخصی کم حرف میزنه و اگر هم حرف بزنه حرفشو سریع میگه ، مطمئن باشید که رازی رو حفظ میکنه .

*
وقتی کسی نمیتونه گریه کنه نشون دهنده شکنندگی و ضعف اونه .

*
وقتی کسی غیر عادی غذا میخوره بدونید که اضطراب داره .

*
وقتی کسی واسه چیزای کوچیک گریه میکنه ، یعنی دل بی گناه و نرمی داره .

*
اگه کسی به خاطر چیزای احمقانه و کوچیک از دستت عصبانی شد ، یعنی که خیلی دوستت داره .


*
انسانهای قوی می دانند چگونه به زندگی شان نظم دهند .
حتی زمانی که اشک در چشمانشان حلقه می زند همچنان با لبخندی روی لب می گویند "من خوب هستم"

عشق چیست؟

 

از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است.
 
از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد.
 
از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان.
 
از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است
 
از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهیات است .
 
از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن میسوزد
 
از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست.
 
از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدم رباتی هست که قلب را به سوی خود می کشد.
 
از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد.
 
از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد .
 
از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود.
 
از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد
 
از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد میشود.
 
از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر میگذارد
 
از خود عشق پرسیدم عشق چیست؟ گفت فقط یک نگاه

 

0.507567001374852054_jazzaab_ir.gif

باید آرام رف ت

ﺑﺎﯾـــــﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﺭﻓﺖ،
ﺁﻧﻘــﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ..
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻟــــﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺻﺪﺍﯼ ﻗﺪﻣﻬﺎﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﻮﺩ .
ﺁﻧﻘـــــﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﺭﺍﻣﺸﺖ..
ﺩﻕ ﮐﻨﺪ،
ﺍﯾــــﻦ ﺳﺰﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ

زندگی

زندگی زیباست : به شرط اینکه دیگران زشتش نکنند
زندگی امید است : به شرط اینکه ناامیدی کاخ امید را بر سرت خراب نکند
زندگی شیرین است : به شرط اینکه یکبار هم که شده شهد شیرینی آن را چشیده باشی
زندگی آموزگار برجسته ای است که اول امتحان می گیرد و بعد درس می دهد

عطرها بی رحم ترینند

عــ ـطــرهــا بی رحــ ــم تــ ـرین عنــ صر زمیـ ـن اند . . .

              بی آنـ ـکــه بخـ ـواهــی میــبرنـ ـت تــا قــ ـعر خاطــراتــی

                            کــه بــرای فرامــوشیـ ـشــان تـ ـا پــای غـ ـرور جنگـ ـیدی …(!!)

normal_1%20%2860%29%7E1.jpg



قلب


خودتان را در قلب هیچ آدمی نچپانید ،

جا نمی شوید ،

چروک می شوید فقط !!!

همین و بس ...


من و توو باران

من باشم و تو باشی و باران ، چه دیدنی است

بی چتر حس پرسه زدن ها نگفتنی است

پاییز با تو فصل دل انگیز بوسه هاست

با تو صدای بارش باران شنیدنی است

ابری و چکه می کنی و مست می شوم

طعم لبان خیس تو الان چشیدنی است
خیسم شبیه قطره ی باران ، شبیه تو

تصویر خیس قطره ی باران کشیدنی است

این جاده با تو تا همه جا مزه می دهد

این راه ناکجای من و تو رسیدنی است

باران ببار ! بهتر از این که نمی شود

من باشم و تو باشی و باران ، چه دیدنی است !

ساکت نیستم

ساکت نیستم ؛ 

لبهایم هم نسوخته است .… 

فقط تمام «من» تاول زده از آشی که نخورده ام ! 

تقصیر من نیست : 

به من یاد ندادند که “من” با هر “تو”یی “ما” نمیشه .…

حاجی....

دست های
کوچکش

به زور به شیشه های ماشین شاسی بلند حاجی می رسد

التماس می کند : آقا… آقا "دعا " می خری؟

و حاجی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را می گرداند

و برای فرج آقا "دعا " می کند!!!!!

در جواب اشکهای گرمم

 

در جـَـــوابـــِ اَشکـــــ هـــای گـــَرمَمـــ،

کهــ روی گونهــ هایَمـــ سُرسُرهـــ بــازی مــی کَـــردَنــد...

بــِــینـــِ آنـــ همهـــ آدمــــ،

در آخــــرینــــ دیــــدار ِ رسمــــی مان....
نبایــــد مـــی گفـــتـــی:

"دُنــــیای شُمـــا چـــِقـــَدر قـــَشَنگــــ اَستـــ"

دلـــ اَهستــــ دیـــــگــَــر

مـــــی شکـــــنــــد